مسافـر...

دلنوشته های یک مسافر

مسافـر...

دلنوشته های یک مسافر

مسافـر...

وبلاگ می تونه چندتا حسن داشته باشه:
- آدم میتونه رفیق های جدید پیدا کنه که البته من رفیق خوب زیاد دارم.
- میتونه باعث خالی شدن دل آدم بشه که خیلی هم خوب نیست آدم همه جا خودش را خالی کنه
- بعضی ها که یه چیزایی دارن با وبلاگشون یه خیری به خوننده می رسونن و یه چیزی بهش یاد میدن، که از اینم محرومم و چیزی برا یاد دادن ندارم.
- می تونه هم تمرینی باشه برا نوشتن که فک کنم این آخریه بیشتر به من می چسبه.
پس برا دل خودم می نویسم....

کلمات کلیدی

وفدت علی الکریم...

سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۳۷ ب.ظ

حضرت علی (ع)  بر روی قبر سلمان شعر زیر را نوشتند:

وفدت علی الکریم... 

وفدت علی الکریم بغیر زاد *** من الحسنات والقلب السلیم

وحمل زاد اقبح کل شیی *** اذا کان الوفود علی الکریم

ترجمه: بدون هیچ زاد و توشه ای از حسنات و قلب سلیم بر کریم وارد شدم

و در پیشگاه کریم -بردن زاد و توشه زشت ترین کار است.

 

عارفانه های مرحوم دولابی

 

دزدی به مزرعهای رفت و جوالی را همراه خود برد. اوّل مقداری کدوحلوایی و هندوانه و خربزه در جوال ریخت، بعد مقداری سیب و سیب زمینی و بادمجان و خیار، و روی آن مقداری سبزیهای مختلف مثل تره و ریحان، درِ جوال را بست و آماده‌ی فرار شد. ناگهان صاحب مزرعه با نوکرهایش رسیدند. نوکرها دزد را گرفتند و به درختی بستند و از ارباب پرسیدند با او چه کنیم. ارباب دستور داد هر چه داخل جوال است، یکی یکی بیرون بیاورند و به سر دزد بزنند. و نوکرها مشغول شدند و سبزیهای لطیف را که روی جوال بود یکی یکی برداشتند و به سر دزد میزدند، ولی دزد گریه میکرد و میگفت: اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً: «خدایا آخر و عاقبت کارهای ما را ختم به خیر کن». چون میدانست آخر کار چیزهایی مثل کدوحلوایی و هندوانه و خربزه را که اوّل در جوال ریخته، بر سرش خواهند زد. در آخرت هم همان چیزهایی را باید متحمّل شویم که در دنیا در جوالمان ریختهایم. البته دوست اهل بیت علیهمالسّلام ته جوالش سوراخ است و عملی را، چه صالح و چه ناصالح، ذخیره نمیکند. همانطور که امیرالمؤمنین علیهالسّلام بر کفن سلمان با انگشت نوشتند:

 

«وَفَدْتُ عَلَی الْکَریمِ بِغَیْرِ زادٍ           مِنَ الْحَسَناتِ وَ الْقَلْبِ السَّلیمِ»

 

(بدون زاد و توشهای از کارهای خوب و قلب سلیم بر خدای کریم وارد شدم.)

 

سیّئات را استغفار میکند: التّائبُ مِن الذَّنْبِ کَمَن لا ذَنْبَ لَهُ: «کسی که از گناه پشیمان و تائب باشد، مثل کسی است که گناهی ندارد». حسنات را هم کار خدا میداند، نه کار خودش: مَا اَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ: «هر خوبی و حسنهای که به تو رسید، از خداست». بنابراین دوست اهل بیت دست خالی است. خدا هم دست خالیها را دوست دارد؛ چون کسی که بر فرد کریم وارد میشود، زشت است همراه خود زاد و توشهای بردارد.

 

«وَ حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ کُلِّ شَیْءٍ          اِذَا کَانَ الْوُفُودُ عَلَی الْکَریمِ»

 

(و هنگامی که انسان بر شخص کریمی وارد میشود،

 

زشتترین چیز همراه ‌بردن زاد و توشه است.)

 

* سالک باید در طریق، همواره خود را دست خالی و بی‎‎چیز ببیند و خود و اعمالش را نبیند.

 

* بهترین عطیّهی خدا به زاهد و عابد این است که زهد و عبادتشان را از آنها بگیرد و آنها خود را دست خالی ببینند.

 

* بزرگ‌ترین مزد این است که خدا فهم انسان را بزرگ کند تا درک کند و اقرار نماید که: مَا عَرَفْنَاکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ وَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ: خدایا «آن‎‌گونه که حقّ شناختن تو بود، ما تو را نشناختیم و آن چنان که حقّ عبادت تو بود، عبادت تو را به جا نیاوردیم».


گرفته شده از http://patoghshishei.blogfa.com/

  • مسافر

نظرات (۱)

  • محمدمحصل ارجمندی
  • یاایهااَلْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ اَلْکَرِیمِ . ای انسان! چه چیز تو را به پروردگار بزرگوارت مغرور کرده است؟ ! این جمله از نظری جمله خیلی خاصی است.
    دو تفسیر در مورد این آیه
    این آیه را گاهی به دو شکل مختلف تفسیر می کنند که دو نتیجه معکوس می دهد و قطعا یکی از این دو تفسیر درست نیست. بعضی گفته اند که خدای متعال در این آیه خواسته است عذر بشر را به او یاد بدهد، خدا می گوید: ای انسان! چه چیز تو را به پروردگار کریمت مغرور کرده؟ ! انسان در جواب می گوید: کرمش، چون او کریم است. ولی همان طور که مفسرین (مثل تفسیر المیزان) گفته اند، چنین چیزی امکان ندارد و مخصوصا با توجه به آیاتی که بعد می آید، این آیه می خواهد بگوید کریم بودن خدا نباید سبب مغرور شدن انسان بشود.
    یک رباعی است که آن را به حضرت امیر علیه السلام نسبت می دهند در صورتی که این نسبت ثابت نیست و علاوه بر این خودشان فرموده اند: «اگر چیزی به ما نسبت دادند که مخالف با قرآن بود، بدانید که از ما نیست. » حتی تعبیر کرده اند: «بزنید به دیوار، ما چیزی خلاف قرآن نمی گوییم. » ولی این رباعی چون با طبیعت مردم مغرور و تنبل و گریزان از عمل جور در می آید، با اینکه عربی است در میان فارسی زبان ها هم خیلی رایج شده و اغلب بر لوح قبرها همین شعر را نوشته اند:

    وَفَدْتُ عَلَی الْکَریمِ بِغَیْرِ زادٍ

    مِنَ الْحَسَناتِ وَ الْقَلْبِ السَّلیمِ

    فَحَمْ- لُ الزّادِ اَقْبَحُ کُلِّ شَیْ ءٍ

    اِذا کانَ الْوُفودُ عَلَی الْکَریـ- مِ 1 [1]

    می گوید: «من بر کریم وارد شدم در حالی که هیچ توشه ای ندارم، نه از حسنات و اعمال خوب و نه از قلب سلیم و پاکیزه. و نباید هم توشه آورد، برای اینکه ما داریم مهمان یک کریم بزرگوار می شویم. » اگر شما را به خانه یک آدم بزرگوار به مهمانی دعوت کنند، اگر همراه خودتان زاد و توشه بردارید و بروید، این بدترین کارهاست. این زشت ترین کارهاست که انسان وقتی میهمان آدم بزرگواری می شود، با خودش زاد و توشه هم ببرد.

    [این شاعر] خیال کرده که قیامت یک دعوت به میهمانی است مثل میهمانیهایی که در عالم دنیا هست. نمی داند که آخرت میهمانخانه نیست، بلکه طبق حدیثِ اَلدُّنْیا مَزْرَعَةُ الاْخِرَةِ آنجا محل دروی کشتگاه عالم دنیاست. این شعر صراحتا بر ضد آیات قرآن است. اولا در بیت اول می گوید:

    من بی توشه آمدم (یعنی بدون حسنات و قلب سلیم)  در حالی که صریح قرآن است 
    یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ. `إِلاّ مَنْ أَتَی اَللّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ [2]. «روزی که مالی، فرزندی و چیزی به درد نمی خورد، آنجا فقط قلب سلیم به درد می خورد. » تو که می گویی قلب سلیم نیاورده ام، قرآن داد می کشد: وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ اَلزّادِ اَلتَّقْوی[3]. خود قرآن، خود آن خدا که به قول تو انسانها را به میهمانی دعوت کرده، می گوید: «توشه بردارید» . این همه قرآن دادِ عمل می کشد، این همه پیغمبران و ائمه اطهار فریاد عمل را بلند کرده اند! امیرالمؤمنین می فرماید: عِبادَ اللّهِ! اَلاْنَ فَاعْمَلوا وَ الاَْلْسُنُ مُطْلَقَةٌ وَ الاَْبْدانُ صَحیحَةٌ وَ الاَْعْضاءُ لَدْنَةٌ وَ الْمُنْقَلَبُ فَسیحٌ وَ الْمَجالُ عَریضٌ، قَبْلَ اِرْهاقِ الْفَوْتِ وَ حُلولِ الْمَوْتِ [4]. بندگان خدا! الان وقت عمل است، الان که بدنها سالم است و دستها نرم است و می شود با این دستها کار کرد، الان که جایگاه شما وسیع و فسیح است. فردا می روید در گور و دیگر موقع عمل می گذرد. و باز قرآن می گوید: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی [5].

    پس این حرفها خود فریب دادن است. وقتی که قرآن در کمال صراحت دم از توشه می زند و می گوید: اِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوی و در کمال صراحت دم از قلب سلیم می زند [6]آنوقت آیا ما می توانیم بگوییم: «نه، مولا کریم است و همه کارها را خودش درست می کند» ؟ ! اگر این طور بود که، مولا اصلا پیغمبران را نمی فرستاد. پس چرا پیغمبران را فرستاده؟ ! چرا کتاب آسمانی فرستاده؟ ! اگر معنای کریم بودن مولا عمل نکردن ما بود، اصلا دینی و شریعتی و قانونی لازم نبود.

    پس این معنی، مقصود آیه نیست و این آیه عکس این مطلب را می خواهد بگوید. می فرماید:
    او که رب توست و کریم است، مبادا کریم بودن او سبب غرور تو شود. کریم بودن او سر جای خودش هست، ولی تو به کریم بودن او نباید مغرور شوی.
    آشنایی با قرآن کریم تفسیر سوره انفطار جلد۱۲

    شهیدمطهری
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی